احتمالا اگه یه زبانآموز انگلیسی که در حال یادگرفتن زبان ما هست کتابهای ادبی ما فارسیزبانها رو بخونه خیلی هیجان زده میشه از گستردگی و جذابیت واژههای فارسی (حالا لطفا نگید چرا یه انگلیسی باید بیاد زبان ما رو یاد بگیره).
مثلا این بیت از دفتر اول مثنوی معنوی رو در نظر بگیرید:
«سینه خواهم شرحهشرحه از فراق، تا بگویم شرح درد اشتیاق»
زبان آموز با یه جستجوی سریع معنی پاره پاره یا قطعه قطعه رو برای ترکیب شرحهشرحه پیدا میکنه، و با خودش میگه فردا باید از این کلمه استفاده کنم تا استادم رو تحت تاثیر قرار بدم😊
نتیجه اینکه فردا موقعی که داره در مورد مقطع صحبتکردن خودش و اینکه هنوز تسلط زیادی به زبان فارسی نداره برای استادش صحبت میکنه، از “شرحهشرحه” استفاده میکنه تا مثلا از یه عبارت سطح بالا استفاده کرده باشه.
اولین واکنش استادش چی میتونه باشه؟ درسته، احتمالا خندهش میگیره از این تلاش اشتباه دانشجوش، و براش توضیح میده که اون کلمه کاربرد خاص خودش رو داره و در مورد روانی و شیوایی کلام هیچ کاربردی نداره، و احتمالا از دانشجوش خواهش میکنه که دیگه از اون کلمه استفاده نکنه و کلا بیخیالش بشه! چون اگه واضحتر صحبت کنه راحتتر میشه فهمید چی توی ذهنشه!
احتمالا براش توضیح اضافی هم میده که بهجای گوگل برو از لغتنامهی دهخدا استفاده کن که توضیحات کاملتری در مورد کلمات میده، تا مطمئن شی که جای درست استفاده از هر کلمه رو بلدی.
حالا من که دارم انگلیسی یاد میگیرم چیکار کنم؟ چجوری بدونم کلمهی جدیدی که توی یه متن دیدم کجا میتونم استفاده کنم؟
🔻یه سایتی هست به اسم Corpus of Contemporary American English با این آدرس:
👇👇👇
https://www.english-corpora.org/coca
اینجا میتونید ببینید هر کلمهای توی چجور متنهایی استفاده میشه، یا حتی ببینید چه collocation هایی بیشتر با اون کلمه استفاده میشن، یا حتی frequency اون کلمه رو بدست بیارید.
اینجوری مطمئن میشید که کلمات رو درست و بجا استفاده کردید یا نه. بنابراین صرفا با تکیه به معنی فارسی کلمات اونها رو بهجای هم استفاده نکنید که باعث تعجب اگزمینرها نشید!
به عنوان مثال کلمهی quintessential رو در نظر بگیرید، که با رجوع به دیکشنری لانگمن معنی typical رو براش پیدا میکنید.
ولی آیا این دو واژه باهم یکسان هستند؟
سایت COCA این رو نمیگه. طبق این corpus این دو کلمه تفاوتهای اساسی دارن.
اول اینکه حتی معانی این دو کلمه ۱۰۰٪ مثل هم نیستن. از نظر frequency، کلمهی اول فقط ۲.۴۳ بار در یک میلیون کلمه در متون آکادمیک استفاده شده، در حالی که typical بسیار مصطلحتره و ۷۸.۲ در میلیون استفاده شده، بنابراین انتخاب معقول تری برای اکثر دانشجوها محسوب میشه.
هرچند که نکتهی بالا به معنی بد بودن یا عدم استفادهی مطلق از quintessential نیست، و حتما آزموندهندههای با سطح بالایی هستند که توانایی استفادهی دقیق از چنین واژگانی دارند. نظر من همون نظر همیشگیه، آروم آروم، قطعه به قطعه پیش برید 😉